درطول تحقیقاتی که برای ویژگیهای نگارش سریال تلویزیونی انجام میدادم (که تحت عنوان چگونه برای یک سریال فیلمنامه بنویسیم در شمارههای پیشین چاپ شد) به موضوعات جالبی در الگوهای جهانی برخوردم. یکی از این موضوعات، شیوههای ارائهی طرحِ سریال توسط تهیهکنندگان به شبکههای تلویزیونی (قطعاً در یک سیستم استاندارد!) بود. اینکه نگارش طرح سریال و اصولاً هر برنامهی تلویزیونی یک طرف و شیوهی ارائهی آن یک طرف دیگر. یعنی طرح چگونه و در چه شرایطی ارائه شود که ضریبِ امکان تصویب آن را بالا ببرد.
روالي كه توسط آن ايدههاي جديد به مديران برنامهريز ارائه ميشود از شبكه به شبكه و از كشوري به كشور متفاوت است. مثلاً در کشور ما گاهي وقتها حتي يك تماس تلفني ميتواند نقطه عطفي براي شروع به ساخت يك سريال تلويزيوني باشد! شرایط متعارفِ مطرحشده در سیستم تلویزیون ایران در درجهی چندم اهمیت است. مشکلی که متأسفانه گریبانگیرِ اکثریت قریب بهاتفاق مدیران و تصمیمگیرانِ تلویزیون است. در این سیستم رابطه حرف اول را میزند. تخصص و تجربه بعد از یافتن این رابطه معنا پیدا میکنند. هنرمندي كه با تلويزيون سروكار دارد، بايد نه تنها خلاقيت و استعداد هنري لازم و كافي، بلكه شناخت و تجربه درخوري از فرهنگ عمومي جامعه، ديدگاهها و معضلات و مشكلات اجتماعي داشته باشد. اگر برنامهساز چنین ویژگی نداشته باشد، آثار خلقشده نمیتوانند هدف غایی تلویزیون را که همانا ساخت برنامههای آگاهکننده و اثربخش در زمینهی باورها و اعتقادات فرهنگی، ملی و مذهبی است، تأمین کنند. نتیجهاش هم میشود اینکه مخاطب تبدیل میشود به مخاطب مقطعی و در بسیاری از موارد نمیتواند ارتباط مناسبی با برنامههای تلویزیون برقرار کند. کوتاه سخن اینکه پیشنهاداتی که برای ارائهی طرح در سیستم استاندارد تعریف شدهاند در ادامه مینویسم!
ارائه طرح و نظارت شبكههاي تلويزيوني[1]:
ارائهی طرح سريال با يك سخن شروع ميشود كه ايدهی سريال را بيان ميكند. در اغلب موارد، توصيف ايده و كاراكتر نوشته شده است اما دربرخي موارد ارائهی مكتوب درشبكه اتفاق نميافتد كه یک دليل آن قانون كپي رايت و صیانت از طرح است ودلیل دیگر ایناست که گاهی اوقات طرح نوشته شده قدرت لازم برای بیان همهجانبهی طرح را ندارند و توضیحات تهیهکننده یاارائهدهنده میتواند به شکل موثرتر و خلاقتری عمل کند. مگرآنكه مديران تلويزيوني سؤالاتي درمورد پروژه داشته باشند که دراين حالت اين ارائه درقالب مناسبي چاپ ميشود وسپس به برنامهريزهاي شبكه تحويل داده ميشود.
گاهي اوقات ابزار كمكي بصري به عنوان يك ميهمان زنده در جلسه هستند. ابزاری مثل پاورپوینت، عکس، اسلاید و فیلم. گاهي برخي از تهيهكنندگان، بازيگران معروفي كه تصميم به استفاده از آنها در پروژه دارند را براي تأثيرگذاري بر مديران دعوت ميكنند.
در جلسات ارائهی طرح كه اغلب نويسنده، تهيهكننده و كارگردان حاضر هستند، پروژه را به صورت كلي معرفي ميكنند. ايدهی اصلي را توضيح ميدهند و اينكه چگونه پروژهی آنها از نمايشهاي قديمي متفاوت است و چگونه از آن ميتوان داستانهاي متفاوتي ايجاد كرد. شخصيتهاي اصلي توصيف ميشوند و بيوگرافي آنها توضيح داده ميشود.
پس از ارائهی ايدهها و كاراكترهاي اصلي، دستاندركاران سريال معمولاً منتظر پاسخ مجريان شبكه ميشوند. اين پاسخ ميتواند به چندين شكل باشد.
1- مدير شبكه كمبود يا نبود علاقه در ايده را بيان كند يا مثلاً بگويد كه پروژههاي مشابهي در دست ساخت دارد. از اين رو جلسه خاتمه مييابد.
2- مجري شبكه ممكن است چند سوال بپرسد در اين وضعيت پاسخ خالقان اثر بسيار مهم ميباشد چون آمادگي كافي آنها ميتواند باعث رد و يا پذيرش پروژه شود.
3- مديران از خالقان اثر براي ارائه طرح و پروژه تشكر ميكنند، گاهي اوقات يك پروژه در جلسه پذيرفته ميشود ولي مديران جلسه را بدون ارائهی يك حكم خاتمه ميدهند و سپس براي رسيدن به يك تفاهم تلاش ميكنند. تعدادي از مؤلفههاي كليدي براي ارائهی موفق عبارتند از: احساسات صادقانه، كامل بودن توضيحات، شوخ طبع بودن،مجاب كنندگي و تطبيقپذيري.
احساسات صادقانه:
ارائه دهنده پروژه بايد با شور و احساسات در مورد پروژه سخن بگويد. اين احساسات بايد واقعي باشند و اينكه بتوان آنها را منتقل كرد. اگر ارائهكننده بسيار خوب عمل كند، مديران شبكه علاقهمند به توليد داستانهاي سريالي جديد و جذاب ميباشند. عنصر كليدي، احساسات واقعي و صادقانه ميباشد.
فراواني و كامل بودن توضيحات و جزئيات:
گاهی بعضي از پروژهها به دليل زيركي تهيهكنندگان، موفق به تصويب ميشوند اما موفقيت چنين ايدههايي بسيار ضعيف است. يك ايدهی جذاب بايد حاوي تمامي جزئياتي باشد كه داستان را پوشش ميدهد. مديران شبكه به دقت به جزئيات توجه ميكنند تا مطمئن شوند كه ايده به طور كامل درك شده است.
شوخطبعي
آنچه فيلمها و نمايشهاي تلويزيوني را از فيلمهاي قديمي جدا ميكند شوخ طبعي است. بهترين فيلمهاي سرگرمكننده امروزي را مشاهده كنيد و خواهيد يافت كه آنها مخلوطي از ناسازگاري شديد و كمدي هستند. بهترين سريالهاي تلويزيوني نيز چنين هستند. هر ايده امروزي اگر چه درام باشد بايد مقداري شوخ طبعي داشته باشد و البته ارائهدهنده نیز به همین دلیل باید در هنگام ارائهی طرح از این عنصر استفاده ببرد!
مجابكنندگي
اين مفهوم نبايد با احساسات اشتباه گرفته شود. تصميم تهيهكننده براي پذيرفته شدن پروژه بسيار حياتي ميباشد. افرادي كه در اعتقادات خود راسخ هستند محترم هستند. مجابكنندگي ممكن است مقبوليت را تضمين نكند ولي فقدان آن موجب عدم پذيرش ميشود. ارائهکنندگان طرح باید این قدرت را داشته باشند که مدیران را نسبت به تمام زوایای طرح خود و ایدههایشان مجاب کنند. گاهي اوقات شبكه ممكن است به دلیل عدم مجاب شدن، تمامي ايدهها را رد كند.
تطبيقپذيري
اين مهم است كه ايده با سلائق مديران و سياستهاي حاكم بر تلويزيون سازگار باشد. گاهي در مدت جلسه مديران شبكه نظراتي در مورد تغيير ايده بيان ميكنند و مشخصاً جوابهايي چون: اين ايده عملي نيست، يا با سياستهاي تلويزيون هماهنگ نيست،.... سريعترين راه را براي رد كردن پروژه انتخاب ميكنند. حداقل پاسخ احساسي بايد بدين گونه باشد (جالب است... اجازه بدهيد در مورد آن فكر كنم). گاهی اوقات مدیران نظرشان بر بازنویسی طرح است. در اين مورد يك انسان منعطف وروشنفكر مورد نياز است! یعنی اين بدان معنا نيست كه پذيرش هر اصلاحي از طرف مجريان شانس پذيرش را افزايش ميدهد. اما نکتهی مهم این است که مديران شبكه معمولاً در مورد انعطاف پذيري افراد خلاق، حساس هستند و ترجیح میدهند سیاستهایشان را با یک فرد منعطف و انتقادپذیر پیش ببرند.
[1] در این بخش از مطلب از ترجمهی کتابهای زیر استفاده کردهام:
- Blum, Richard A and linelheim, Richard D, (1987). Primetime; Network Television Programming, London: Focal Press.
- Blum, Richard A, (1966). Television Writing (from concept to contract), New York: Focal Press.
* این مطلب در شمارهی ۴۳۰ سینمارسانه چاپ شدهاست.